جدول جو
جدول جو

معنی وداع نامه - جستجوی لغت در جدول جو

وداع نامه
(وِ مَ / مِ)
بدرودنامه. (از ناظم الاطباء). رجوع به وداع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ مَ)
نام تاریخی از سلاطین ایران بود که در زمان یزدگرد سوم تألیف شده است. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2542) و بعدها مأخذ شاهنامۀ فردوسی گردید. (ازفرهنگ ایران باستان ص 36 و یشتها ص 208). این کتاب بزبان عربی ترجمه شد. (از ابن الندیم) و مترجم آن ابن مقفع بود که آنرا سیرالملوک نام داده است. (یادداشت بخط مؤلف). اسامی شاهان اشکانی در آن مفصل آمده است. در فرهنگ ایران باستان این نام خدای نامک و در ایران بزمان ساسانیان کریستن سن ’خودای نامک’ آمده است
لغت نامه دهخدا
(خُ مَ)
تاریخ. تاریخ سلاطین. (یادداشت بخط مؤلف) : در تاریخ ملوک الفرس بسیار نسختها تأمل کردم که ایشان خدای نامه خوانند کی پادشاه را خدایگان خواندندی، یعنی شاهنامه. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ مَ یا مِ)
قبالۀ زناشوئی. مهرنامه. عقدنامه: و بیرون از خطبه خواندن و حجتهای قروض وصداق نامه هیچ کاغذ ننویسد. (تاریخ غازانی ص 220)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ادعا نامه
تصویر ادعا نامه
نوشته از طرف مدعی العموم مبنی بر اتهام کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صداق نامه
تصویر صداق نامه
مهرنامه، عقد نامه، قباله زناشوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد نامه
تصویر داد نامه
ورقه متضمن رای یا حکم دادگاه، ورقه حکمیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وداع گاه
تصویر وداع گاه
بدرودگاه، محل تودیع
فرهنگ لغت هوشیار